اعدام دو جاسوس معاويه و نامه امام حسن (ع) به او
هنگامى كه خبر شهادت امير مؤ منان على (ع) به معاويه (كه در شام بود) رسيد و همچنين به او خبر رسيد كه مردم با پسر على ، امام حسن (عليه السلام ) بيعت كرده اند، دو مرد را به عنوان جاسوس به طور مخفى براى گزارش اطلاعات به كوفه و بصره فرستاد، مردى از طايفه ((حمير)) را به كوفه فرستاد و مردى از دودمان((بنى قين )) را به بصره روانه كرد تا آنچه يافتند براى معاويه بنويسند و جريان خلافت امام حسن (ع ) را تباه سازند.
امام حسن (ع) از نيرنگ معاويه و جاسوسهاى او اطلاع يافت ، دستور داد آن مرد حميرى را كه نزد حجامت كننده اى (خون گيرى ) پنهان شده بود، بيرون آوردند و گردن زدند و 7نامه اى به بصره نوشت (و كارگزاران آن حضرت در بصره ) جاسوس بنى قينى را كه در نزد طايفه بنى سليم پنهان شده بود، بيرون آوردند و گردن زدند.
سپس امام حسن (ع) براى معاويه نامه نوشت و آن نامه اينگونه بود:
((بعد از حمد و ثناى الهى ، تو مردانى را به عنوان حيله گرى و غافلگيرى مى فرستى و جاسوسانى را گسيل مى دارى ، گويى جنگ را دوست مى دارى و من آن را نزديك مى بينم ، در انتظار آن باش - ان شاء الله تعالى - و به من گزارش رسيده كه تو خشنودى مى كنى به موضوعى (يعنى به درگذشت على (ع)) كه هيچ خردمندى ، براى آن خشنودى و شماتت نمى كند، بى شك كار تو همانند كسى است كه پيشينيان درباره اش گفته اند:
فقل للذى يبغى خلاف الذى مضى فانا و من قدمات منا لكالذى تجهز لاخرى مثلها فكان قد يروح فيمسى للمبيت ليغتدى
به آن كسى كه خلاف روند ديگران كه در گذشته اند را مى جويد، بگو آماده باش براى رفتن همانند ديگران كه گويى سراغ تو نيز آمده است (همانگونه كه مرگ دامنگير ديگران شد دامنگير تو نيز مى شود) زيرا ما و آن شخصى كه از ما مرده است ، همانند كسى هستيم كه شب به جايى برود و در آنجا تا صبح بماند و سپس از آنجا كوچ نمايد)).