موضع قوى و نيرومند امام حسن (ع )
از طرف ديگر، نص فوق يه طور كاملا آشكارى موضع بسيار نيرومند امام حسن (ع ) را بيان مى كند، و دلالت دارد كه موضع حضرت (ع ) چقدر قوى و نيرومند بوده است .
سخن پسر عاص گذشت كه به معاويه گفت :
((مردم به دنبالش راه افتادند. فرمان داد، اطاغت كردند، سخن گفت ، تصديق نمود. اين در، كار را به جاهاى باريك ترى خواهند كشاند. چه خوب بود كه كسى را به دنبالش مى فرستادى تا او و پدرش را لعن مى كرديم و دشنام مى گفتيم و ارزش هر دو را در پيش ديگران پايين مى آورديم ....))
سفيان بن ليلى به امام حسن (ع ) گفت :
((خدا مردم را درباره تو هم صدا كرده است .))
ابو جعفر روايت كرده كه ابن عباس گفت :
((اولين خوارى و ذلت عرب ، مرگ حسن (ع ) بود.))
ابو الفرج گويد:
((...به ابو اسحاق سبيعى گفته شد: چه هنگام مردم خوار و ذليل شدند؟ گفت :
آن موقع كه حسن رحلت كرد، زياد پسر ابوسفيان خوانده شد و حجربن عدى به قتل رسيد.))
معاويه نيز اقرار دارد:
((حسن (ع ) در قبال معاويه و امويان قدرت و اثر بيشترى و عظيم ترى داشته باشد، در موارد ذيل خلاصه كرد:
يارى و نصرت عثمان توسط امام ، عدم شركت حضرت در قتل مشركان قريش و ديگران (زيرا امام در آن موقع كودك خرد سالى بود كه نمى توانست در جنگ هاى رسول خدا (ع ) عليه مشركان شركت جويد)، مردم ، سخنان و مواضع رسول اكرم (ع ) را در خصوص آن حضرت ديده و شنيده بودند. از طرف ديگر، تمامى مردم مى دانستند كه آيات قرآنى زيادى درمورد فضل و دانش آن حضرت نازل شده و خصلت هاى كريمانه اش را ستوده و تاءكيد دارد كه مقام رهبرى آينده امت مسلمان را خداوند براى وى آماده و مهيا كرده است و نيز جاى هيچ گونه دستاويزى براى تضعيف مركزيت و قدرت امام (ع ) باقى نبود تا دشمنان بدان تمسك جويند، و از طرفى حضرت با مساله اى مثل حكميت - كه قبلا پدرش از سوى معاويه و بنى اميه گرفتارش شده بود - مراجه نگرديد.
آرى ، او فرزند كسى است كه قريش را تار و مار كرد و قهرمانان عرب را از پاى در آورد، آن هايى كه مى خواستند با همه حيله ها و وسايلى كه در اختيار داشتند نور خدا را خاموش كنند. ضعف استدلال معاويه در مقابل امام حسن (ع ) وقتى روشن خواهد شد كه گفته ها و سخنان شخص معاويه را ملاحظه كنيم . او براى تصدى پست خلافت ، چيزى كه بتوان بدان استدلال كند نداشت ، مگر اين كه بگويد: ولايتش طولانى تر، تجربه اش بيشتر، سياستش قوى تر و سنش از امام حسن (ع ) بزرگتر است .
بعضى از پژوهش گران مسائل تاريخى مى گويند:
((بدين ترتيب معيارهاى خلافت به صورت معيارهاى مدل لباس و زيبائى اندام ، طولانى تر، بزرگتر، قديم تر و بيشتر بودن در آمد.))
آنچه موجب تضعيف موضع امام حسن (ع ) و تقويت شوكت و جلال معاويه شد، مسائل مربوط به سپاه امام (ع ) و شرايط خاص حاكم بر جامعه اسلامى ، على الخصوص مردم عراق و نيز مسائل عقيدتى و اجتماعى و مسائل ديگر بود.
اگر چه آن طور كه به نظر مى رسد عامل زمان در دراز مدت به نفع امام حسن (ع ) تمام شد، خصوصا بعد از تحول مختصرى كه بر اثر تلاش هاى امير المؤ منين در جامعه عراق در قبال اهل بيت (ع ) به وقوع پيوست .
در باره جامعه عراق در بحث ديگرى در باب ((خوارج )) مطالبى بيان كرده ايم . در همين بحث نيز اشاراتى داشتيم كه شايد مفيد باشد، اما فعلا مورد بحث ما نيست ، چرا كه مربوط است به شرايط صلح امام حسن (ع ) و بايد در جاى خود مورد بحث و بررسى قرار گيرد.