بازگشت

3. گواهى حسين و نوشته ثقيف


مى بينيم كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله به هياءتى كه از طائف به مدينه آمدند،نوشته اى داد و على و حسين عليهم السلام را بر آن شاهد گرفت .

ابوعبيد مى گويد:

((از اين حديث ،مطالبى استفاده مى شود،از جمله :نوشتن امضاى حسين عليه السلام با اين كه كم سن و سال بودند.بعضى از علماى تابعين قبول داشتند كه امضاى بچه ها قبول مى شود.پس اين كار پسنديده اى است و در سنت پيامبر عليه السلام آمده است .))

كتانى مى گويد:

((از اين حديث معلوم مى شود كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از لحاظ فقهى ، شهادت كودكان و نوشتن نام آنان را در قرار دادها قبل از رسيدن به سن بلوغ پذيرفته است ، با اين كه شهادت آنان در صورتى پذيرفته مى شود كه پس از بلوغ ادا نمايند. همين طور از اين ماجرا مى فهميم كه شهادت پدر و پسر بر عقد واحد پذيرفته مى شود و اشكالى ندارد. اين مطلب در نورالنبراس نقل شده است .))

محمد خليل هراس در پاورقى خود بر الاموال مى نويسد:

((نمى توان گفت كه اين عمل رسول خدا صلى الله عليه و آله خصوصيتى را براى حسنين - رضى الله عنهما- اثبات مى كند، زيرا اولا: دليلى بر اين مطلب نداريم ؛ ثانيا: مادامى كه طفل مميز است ، مى بايست شهادتش را معتبر دانست ، چه گاهى اوقات بدان احتياج پيدا مى شود.))

ما از وى مى پرسيم :آيا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله غير از اين دو كودك كسى را از صحابه خود پيدا نكرد كه بر اين مساءله خطير - كه مربوط است به سرنوشت عده كثيرى -گواهى دهد؟! مگر آن موقع كه هياءت نمايندگى ثقيف به حضور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شرفياب شد، آن حضرت تك و تنها بود؟ آيا آن گاه كه آن ها با هم به توافق رسيدند و حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله معاهده را نوشت ، كسى آن جا نبود كه بتواند شهادت دهد كه حضرت دو كودك خردسال را كه هنوز به سن پنج سالگى نرسيده بودند به گواهى نگيرد؟!

كوچكترين مراجعه اى به متون تاريخى ، اين احتمال را بسيار بعيد مى گرداند، زيرا اين متون به صراحت بيان مى كند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله براى اعضاى هياءت نمايندگى ثقيف در حياط مسجد خيمه اى زد تا قرآن را بشنود و مردم را در موقع نماز ببيند. از اين گذشته ، خالد بن سعيدبن عاص در آن جلسه حضور داشت و خالدبن وليد، منشى رسول خدا صلى الله عليه و آله براى نوشتن قرار داد بود و با اين وصف ، شهادت ندادند و رسول اكرم صلى الله عليه و آله آن دو را به گواهى نگرفت !

ابن رشد اندلسى در كتاب خود بدايه المجتهد تاءكيد دارد كه به اجماع مسلمين ، شاهد بايد عادل باشد.

او مى گويد:

((مسلمين اتفاق دارند كه هر جا عدالت شرط است ، بلوغ هم شرط است ، اما در اين كه آيا كودكان مى توانند در مورد جراحت و قتل ، عليه همديگر شهادت دهند، اختلاف نظر دارند. جمهور فقهاى بلاد را نظر بر اين است كه چنين شهادتى پذيرفته نيست ، زيرا همان طور كه گفتيم : مسلمين اجماع دارند كه از جمله شروط شهادت ، عدالت شاهد است ، و نيز يكى از شروط عدالت ، بلوغ مى باشد؛ پس كودكان نمى توانند شهادت بدهند و براى همين ، در حقيقت چنين چيزى نزد مالك ، شهادت نيست ، بلكه قرينه حاليه است .))(1)

بدين ترتيب مى فهميم كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با اين كار مى خواست امتيازى را براى حسنين عليهماالسلام اثبات كند، و از طرف ديگر آن دو در اين سن بسيار كم در حد بالايى از تميز و تعقل بودند و شايستگى داشتند تا مسؤ وليت هاى سنگينى را حتى در معاهده هاى مهم سياسى - مانند همين معاهده اى كه بين رسول صلى الله عليه و آله و هياءت نمايندگى ثقيف به امضا رسيد، بالاخص اين كه قبيله به دشمنى شديد با اسلام و مسلمين معروف بودند- بر عهده بگيرند.