بازگشت

سپاهى ناهماهنگ


اين چند دستگى و اختلاف عقيده و تشتت وپراكندگى، طبعا در صفوف سپاه امام مجتبى عليه السلام نيزمنعكس شده و آن را به صورت ارتشى ناهماهنگ باتركيب ناجور در آورده بود، از اين رو در مقابله با دشمن خارجى به هيچ وجه نمى شد به چنين سپاهى اعتمادكرد.



مرحوم شيخ مفيد، و ديگر مورخان در مورد اين پديده خطرناك در سپاه امام حسن عليه السلام مى نويسد:



«عراقيان خيلى بكندى و بى علاقگى براى جنگ آماده شدندو سپاهى كه امام حسن عليه السلام بسيج نمود، ازگروههاى مختلفى تشكيل مى شد كه عبارت بودنداز:



1- شيعيان و طرفداران امير مؤمنان عليه السلام



2 - خوارج كه از هر وسيله اى براى جنگ با معاويه استفاده مى كردند (و شركت آنها در صفوف سپاهيان امام به خاطر دشمنى با معاويه بود، نه دوستى باامام حسن)



3 - افراد سودجوو دنياپرست كه به طمع منافع مادى در سپاه امام عليه السلام داخل شده بودند



4 - افراد دو دل و شكاك كه شخصيت بزرگى مانندامام حسن عليه السلام در نظر آنان چندان بر معاويه ترجيح نداشت



5 - و بالاخره گروهى كه نه به خاطر دين، بلكه ازروى تعصب عشيرگى و صرفابه پيروى از رئيس قبيله خود، براى جنگ حاضر شده بودند.



بدين ترتيب سپاه حضرت مجتبى عليه السلام فاقديكپارچگى و انسجام لازم جهت مقابله با دشمن نيرومندى چون معاويه بود.