بازگشت

اعتراض مردم به امام


همينكه امام مجتبي (ع) صلح را پذيرفت عده اي به عنوان اعتراض و سرزنش حضرت به حضورش رسيدند.

امام (ع) فرمود: نمي دانيد كه من براي شما چه عملي انجام داده ام. قسم به خدا كه آنچه من كرده ام از براي شيعيان بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع مي كند.

(ألا تعلمون إني امامكم و مفترض الطاعه عليكم و احد سيدي شباب اهل الجنه بنص من رسول الله علي).

آيا نمي دانيد كه من واجب الاطاعه شمايم و يكي از بهترين جوانان بهشتم به نص حضرت رسالت (ص). گفتند: بلي پس فرمود: آيا نمي دانيدكه هيچيك از ما نيست مگر آنكه درگردن او بيعتي از خليفه ستمكاري كه در زمان اوست واقع مي شود مگر قائم ما (ع) كه حضرت عيسي (ع) در پشت سر او نماز خواهند خواند.

چند روز پس از قرار داد صلح امام (ع) به منبر رفت و بعد از حمد و ثناي الهي فرمود: اي مردم، معاويه خيال مي كند كه من او را براي خلافت سزاوار مي دانم و براي خود صلاحيتي در آن نمي بينم! معاويه خيال خامي كرده است. من در كتاب خدا و بر زبان پيامبر خدا، بيشتر از مردم بر آنان اختيار دارم. به خدا سوگند، كه اگر مردم با من بيعت كنند و مرا اطاعت و ياري نمايند، آسمان قطره هايش را و زمين بركتش را برآنان ارزاني مي دارد، و تو اي معاويه در آن (خلافت) طمع نمي كني!!

پيامبر (ص) فرموده است: هرگاه اختيار امتي را كسي بدست بگيرد كه عالمتر از او در ميان آنان باشد، امور آنان رو به عقب خواهد رفت، تا همچون گوساله پرستان(بني اسرائيل) شوند. بني اسرائيل. هارون را رها كردند و اطراف گوساله را گرفتند در حاليكه مي دانستند هارون جانشين موسي است اين امت هم علي را رها كردند در حالي كه از پيامبر (ص) شنيده بودند كه به علي (ع) مي فرمود: (تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسي هستي مگر از جهت پيامبري، كه پيامبري بعد از من نيست.)

پيامبر (ص) هم از قومش به غار فرار كرد در حاليكه آنان را به سوي خدا مي خواند، اگر ياراني بر عليه آنان مي يافت از آنان فرار نمي كرد. من نيز اگر ياراني مي يافتم با تو اي معاويه بيعت نمي كردم.

خداوند براي هارون راه نجاتي قرار داد هنگامي كه او را تضعيف كردند و نزديك بود او را بكشند و ياري پيدا نكرد.

پيامبر را نيز هنگامي كه ياري نيافت راه نجات داد كه به غار رفت. من و پدرم نيز وقتي امت را رها كنند و با غير ما بيعت نمايند و ياري پيدا نكنيم راه نجاتي از جانب پروردگار خويش خواهيم داشت. اينها سنتها و مثالهايي است كه ما امامان مردم، يكي از ديگري مي آموزيم. اي مردم، اگر ما بين مشرق و مغرب عالم را بگرديد جز من و برادرم كسي را فرزند پيامبر نخواهيد يافت.