بازگشت

علاقه شديد رسول الله (ص) به آن حضرت


امام حسن (ع) مورد علاقه شديد و لطف و مرحمت پيامبر (ص) بوده و همين جهت به كرات مي گفت:

(اللهم إني احب حسناً فاحبه و احب الله من يحبه)

خداوندا من حسن را دوست مي دارم تو هم او را دوست بدار و هركه حسنم را دوست بدارد خداوند او را دوست ميدارد.

اميرالمؤمنين علي (ع) مي فرمايد: رسول الله (ص) بر ما وارد شد، دست حسنم را گرفت و او را به سينه خويش چسبانيد و فرمود:

« بأبي انتَ و امي من أحبني فليحب هذا)

پدر و مادرم فداي تو باد هر كه مرا دوست دارد پس اين (حسنم) را نيز دوست بدارد.

و هم او درباره حسن (ع) فرمود:

إبني و ثمره فوادي من آذي هذا فقد آذاني و من آذاني فقد آذي الله

(حسن) فرزند و ميوه دل من است هركس او را بيازارد مرا آزرده و هركه مرا بيازارد خدا را آزرده است.

در مجلسي رسول خدا (ص)، امام حسن (ع) رادر آغوش گرفته و او را مي بوسيد و مي بوييد. مردي از انصار كه درآنجا حاضر بود گفت: من فرزند پسري دارم، تا امروز كه به سن بلوغ رسيده هيچوقت او را نبوسيده ام. پيامبر(ص) فرمود: خواهي ديد كه خداوند لباس رحمت را بر قامت تو نخواهد پوشاند.

زيد بن أرقم مي گويد پيامبر (ص) در مسجد مشغول خطابه و سخن گفتن بود كه امام حسن (ع) در حاليكه طفل و صغير بود و لباس بلندي به تن داشت وارد مسجد شد و در برابر چشم پيامبر بر زمين افتاد. رسول الله(ص) خطبه را قطع كرد و با سرعت از منبر پايين آمد، مردم امام حسن (ع) را از روي زمين بلند كردند و به دست مبارك پيامبر دادند. رسول الله او را بر دوش خود گذاشت و نوازش كرد و دوباره به منبر رفت و ادامه سخن داد.