بازگشت

ذكاوت و استعداد فوق العاده امام(ع)


اين حديث جالب را نيز در مورد استعداد خارق العاده و ذكاوت اين كودك بشنويد:



"ابن شهر آشوب" در كتاب"مناقب آل ابيطالب" از فضايل"ابوالسعادات" روايت كرده كه حسن بن على(ع) هفت ساله بود كه در مجلس رسول خدا(ص) حضور مى يافت و آنچه به رسول خدا(ص) وحى مى شد مى شنيد و آن را حفظ مى كرد و نزد مادرش فاطمه(س) مى آمد و آنچه را حفظ كرده بود براى مادر باز مى گفت.



و هنگامى كه على(ع) به نزد فاطمه(س) مى آمد، آن علوم را از فاطمه مى شنيد و چون از آن بانوى بزرگوار مى پرسيد: از كجا اين علوم را فرا گرفته اى؟ پاسخ مى داد كه از فرزندت حسن!



به دنبال اين ماجرا روزى على(ع) در خانه پنهان شد، و حسن كه قسمتى از وحى را شنيده بود به خانه آمد و همين كه خواست آنچه را شنيده بود مانند روزهاى ديگر به مادر خود باز گويد، دچار لكنت زبان شد، و نتوانست آنچه را شنيده بود بيان كند.



فاطمه(س) در شگفت شد، و علت را از او پرسيد؟ و كودك در جواب گفت:



«لا تعجبين يا اماه فان كبيرا يسمعنى و استماعه قد اوقفنى »



(اى مادر تعجب مكن كه بزرگى (اكنون) به سخن من گوش مى دهد، و همان گوش دادن اوست كه مرا از گفتار بازداشته!)



ابن شهر آشوب دنباله حديث را اين گونه نقل كرده كه گويد:



«فخرج على فقبله »



يعنى در اين وقت على(ع) از مخفيگاه بيرون آمد و حسن را بوسيد.



و در روايت ديگرى است كه در پاسخ مادر اين گونه گفت:



«يا اماه قل بيانى وكل لسانى، لعل سيدا يرعانى » (29)



(مادرجان! بيانم كوتاه شده، و زبانم از گفتار باز مانده، شايد بزرگى مرا تحت نظر گرفته!)



و به دنبال اين حديث شريف و جالب، اين را هم بد نيست بدانيد كه قوه حافظه و حفظ حديث در آن بزرگوار به حدى بوده كه روايات بسيارى از آن بزرگوار-بدون واسطه- از رسول خدا(ص) نقل شده، و در كتابهاى حديثى"فريقين" آمده است، مانند اين حديث كه امام حسن(ع) مى فرمايد:



«علمنى رسول الله(ص) كلمات اقولهن فى الوتر»



(رسول خدا(ص) كلماتى را به من ياد داد كه در نماز وتر مى خوانم)



و آنگاه آن كلمات را اين گونه بيان كرد:



«اللهم اهدنى فيمن هديت، و عافنى فيمن عافيت، و تولنى فيمن توليت، و بارك لى فيما اعطيت، و قنى شرما قضيت، فانك تقضى و لا يقضى عليك، و انه لا يذل من واليت، تباركت ربنا و تعاليت » (30)



(خدايا مرا در زمره آنها كه هدايت مى كنى هدايتم كن، و در زمره آنها كه عافيت مى دهى عافيت ده، و در زمره آنها كه دوست مى دارى دوست بدار، و در آنچه به من عطا مى كنى مبارك گردان، و از شر آنچه را مقدر كرده اى مرا نگهدارى فرما، كه تو حكم فرمايى و كسى را بر تو حكومتى نيست، و به راستى كه خوار نگردد كسى كه تواش دوست دارى، چه با بركتى تو، اى پروردگار ما و چه برترى!)



و از جمله اين حديث است كه"جزرى" در "اسد الغابة" درباره همين دوران كودكى آن حضرت از"ابى الحوراء"، يكى از اصحاب آن بزرگوار، نقل كرده كه به آن حضرت عرض كرد:



«ما تذكر من رسول الله؟»(از رسول خدا(ص) چه چيز به ياد دارى؟)



امام حسن(ع) فرمود:



«اخذت تمرة من تمر الصدقه، فتركتها فى فمى فنزعها بلعابها، فقيل: يا رسول الله ما كان عليك من هذه التمرة؟ قال: انا آل محمد لا تحل لنا الصدقة!» (31)



(خرمايى از خرماهاى صدقه برگرفتم و در دهانم گذاردم، و رسول خدا(ص) آن خرما را كه مخلوط به لعاب دهانم بود برگرفت! كسى عرض كرد: اى رسول خدا(ص) از اين يك دانه خرما چه باكى بر شما بود (و چه مى شد كه آن را از دهان كودك بيرون نمى كشيدى؟) فرمود: صدقه بر ما خاندان محمد حلال نيست.

پاورقي

29.مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، (چاپ قم)، صص 8-7.



30.صحيح ترمذى، ج 1، ص 93، مستدرك حاكم، ج 3، ص 172، تاريخ ابن عساكر، ج 4، ص 20.



31.اسد الغابة، ج 2، ص 11.