بازگشت

كرامات امام حسن(ع)


شيخ مفيد(ره ) در مورد حسنين عليهماالسلام مى گويد:
((از نشانه هاى روشن بر کمال ايشان و اختصاص خداوند به آن دو - صرف نظر از آنچه در داستان مباهله گذشت - اين است که پيامبر صلى الله عليه و آله با آن دو بيعت کرد و در ظاهر با هيچ کودکى جز آن دو بيعت ننمود، و ديگر آن که قرآن پاداش بهشت را در برابر کردار نيکشان قرار داد، با اين که آن دو به ظاهر کودک بودند و درباره کودکان ديگر که مانند آنان بودند، چنين آيه اى نازل نشد.
در اين جا نمونه هايى را ذکر مى کنيم که بيانگر تلاش و کوشش مخالفان براى انکار فرزندى حسنين عليهماالسلام و در بر گيرنده استدلال به آيه مباهله است :
1. ذکوان ، غلام معاويه گويد:
معاويه گفت : مبادا بفهم که احدى اين کودک فرزندان رسول خدا صلى الله عليه و اله مى نامد، بگوييد: فرزندان على عليه السلام .
مدتى پس از آن ، معاويه مرا امر کرد که فرزندانش را به ترتيب شرافت بنويسم . پس فرزندان وى و فرزندان پسرانش را نوشتم و فرزندان دخترانش ‍ را رها کردم . نوشته را برايش آوردم ، نگاهى به آن انداخت و گفت : واى بر تو! بزرگان فرزندانم را فراموش کرده اى ؟ گفتم : کى ؟ گفت : آيا فرزندان فلان دخترم فرزندانم نيستند ؟آيا فرزندان فلان دخترم فرزندانم به شمار نمى روند؟ گفتم : خدايا آيا فرزندان دخترانت فرزندان تو هستند، اما فرزندان فاطمه فرزند رسول خدا صلى الله عليه و اله نيستند؟! گفت : تو را چه شده ؟ خدا تو را بکشد! احدى اين سخن را از تو نشنود.))
2. امام حسن عليه السلام چنين با معاويه احتجاج فرمود:
(( ((فاءخرج رسول الله صلى الله عليه و اله من الانفس معه اءبى ، و من البنين اءنا و اءخى ، و من النساء فاطمه اءمى ، من الناس جميعا، فنحن اءهله ، و حمه و دمه ، و نفسه ، و نحن منه و هومنا؛))
از ميان همه مردم ، رسول خدا صلى الله عليه و اله از ((اءنفس ))، پدرم ، و از فرزندان من و برادرم ، و از زنان ، فاطمه مادرم را با خود برد. پس ما اهل بيت او و گوشت و خون او و نفس او هستيم ، ما از اوييم و او از ماست .))
3. رازى در تفسير آيه شريفه :
(( و من ذريته داود و سليمان و ايوب و يوسف ... و زکريا و يحيى و عيسى ))
گويند: ابو جعفر باقر در نزد حجاج بن يوسف به اين آيه استدلال کرد.