بازگشت

حاجتت را بنويس


مردى به محضر حضرتش حاجت آورد ، آن بزرگوار به او فرمود : حاجتت را بنويس و به ما بده ، چون نامه اش را خواند دو برابر خواسته اش به او مرحمت فرمود .

يكى از حاضران گفت : اين نامه چقدر براى او پربركت بود ! فرمود : بركت آن براى ما بيشتر بود زيرا ما را اهل نيكى ساخت ، مگر نمى دانى كه نيكى آن است كه بى خواهش به كسى چيزى دهند ، اما آنچه پس از خواهش مى دهند بهاى ناچيزى است در برابر آبروى خواهنده ، شايد آن كس كه شبى را با اضطراب ميان بيم و اميد به سر برده و نمى دانسته كه آيا در برابر عرض نيازش دست رد به سينه او خواهى زد يا شادى قبول به او خواهى بخشيد و اكنون با تن لرزان و دل پرتبش نزد تو آمده ، آنگاه تو فقط به اندازه خواسته اش به او ببخشى در برابر آبرويى كه نزد تو ريخته بهاى اندكى به او داده اى .