بازگشت

اندرز


381 ـ و حرّانى مى گويد:






كسى از امام حسن عليه السلام خواست كه اندرزش دهد، فرمود: مبادا مرا بستايى كه من از تو به خود داناترم؛ يا مرا تكذيب كنى كه تكذيب شده، رأيى ندارد؛ يا نزد من از كسى غيبت كنى. او عرض كرد: آيا بروم؟ فرمود: آرى، اگر خواهى [برو].






وفرمود: هركه خواهان عبادت است، دل را براى آن زلال كند. چون نافله ها به






واجب ها زيان رساند، رهايشان كنيد. يقين، پناهگاه سلامت است. هركه دورى سفر را ياد آورد، خود را آماده كند. و عاقل، به خيرخواه خود خيانت نكند. ميان شما و [تأثير[ موعظه، حجاب عزّت [وكبر] آويخته است. دانش، عذردانش آموزان را برطرف مى سازد. هر اجلْ رسيده اى، مهلت مى خواهد وهر فرصت داده شده اى، امروز و فردا مى كند .






و فرمود: بندگان خدا! از خدا بترسيد و پيش از فرا رسيدن پيرى، در طلب كمال بكوشيد، و پيش از كيفرهاى پاره پاره كن و [مرگِ] ويرانگر لذّت ها، به عمل نيك بشتابيد كه نعمت هاى دنيا پايدار، و گرفتارى هايش امان بخش نيست. و از بدى هايش نتوان سپر گرفت، غرورى فريبنده، و تكيه گاهى خميده است. پس اى بندگان خدا! از اين عبرت ها پند گيريد، و از آثار [پيشينيان [عبرت گيريد، و با نعمت هاى خداوندى خود را [ از گناهان [بازداريد، و از اندرزها سود بريد، كه خدا پناه و ياورى كافى است. و قرآن، حجّت و طرف محاسبه اى تمام است، وبهشت براى ثواب، ودوزخ براى كيفر وپايانى غم انگيز بس است.